خطبه حضرت زهرا(ع)


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : 11 آذر 1394
بازدید : 316
نویسنده : جاذبه وب
بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت زهراعلیها السلام به مسجد می رود

هنگامی که ابوبکر تصمیم نهائی خود را در مورد غصب فدک از حضرت زهراعلیها السلام گرفت ونماینده حضرت را از آنجا اخراج نمود واین اخبار با آن حضرت رسید،سر مبارک را پوشانیدند و پوشش کامل بر تن نمودند وبا عده ای از زنان خدمتگذار وبانوان خویشاوندانشان برای اعتراض به بوبکر براه افتادند.هنگام راه رفتن لباس حضرت به زمین کشیده می شد وپائین لباس زیر پایشان می رفت وراه افتنشان چنان بود که گویا پیامبرصلی الله علیه وآله  راه می روند

ابوبکر با عده زیادی از مهاجران وانصار ودیگر افراد نشسته بودند که حضرت وارد شدند،وبا آمدن حضرتپرده ایبین ایشان ومردم آویخته شد.حضرت زهراعلیها السلام نشستند ووچنان از سوز دل ناله ای نمودند که مردم را به گریه واداشتند ومجلس را منقلب کردند. سپس لحظه ای درنگ نمودند تا صدای ناله های مردم خاموش گردید واز جوش وخروش افتاد. با آرامش مجلس حضرت صحبت خود را با حمد وثنای الهی ودرود بر پیامبرصلی الله علیه وآله آغاز نمودند . مردم با شنیدن کلام آن حضرت بار دیگر شروع به گریه کردند. وحضرت برای بار دوم ساکت شدند.وهنگامی که مردم آرام گرفتند صحبت خود را از سر گرفتند وچنین فرمودند.

حمد وثنا

کلام خود را آغاز می کنمبا حمد وسپاس کسی که به ستایش وفضل وعزت ورفعت ار همه کس سزاوار تر است.

خداوند را بر نعمتهائی که عطا فرموده می ستایم، وبر الهامش سپاس می کنم ،وبر نعمت های گسترده ای که ابتداء عناین نموده ونعمتهای فراوانی که عطا فرموده وتفضلات پی در پی که مرحمت کرده ثنا می نمایم .نعمت های بی پایانی که از حد شمارش بیرون است،وقدرت بر شکر همه آنها نیست، ونهایت آنان فابل درک نخواهد بود.نعمتهائیکه خداوندبزای ازدیا ودوام آنها ما را دعوتع به شکر گذاری نموده ، وبندگانش را بر فرستادن آنها مطیع خود گردانیده وبرای کامل نمودنبخششهایش از آنان حمد وستایش خود را خواسته ،ودر کنار آن به طلب چنین نعمت هائی امر فرموده است.

گواهی می دهم که معبودی غیر«الله»نیست.تنها او معبود است وشریکی ندارد.کلمه ای است که تأویل آن اخلاص است ومتضمن رساندن قلوب به اعتقاد وحدانیت خداست، وآنچه را که دعقل به آن پی می برددر اندیشه ها ظاهر نموده است. خداوندی که تمام اشیاء را بدون آنکه چیزی قبل از آنان باشد بوجود آورده،وبی آنکه از نمونه هایی برای خلقت پیروی کرده باشد آنان را آفریده است.با قدرتش به آنان وجود داده وبا اراده خود آنان را خلق فرموده،بدون آنکه نیازی به خلقت آنان داشته باشد یا فایده ای به او عائد شود. بلکه علت در خلقت آنست که حکمت خود را برای ما سوایش معلوم بنماید ،وآنان را به اطاعت خود متوجه کند، وقدرت خویش را به منصه ظهور برساند، وخلق را به عبا دت خود بخواند وبه دعوت خود عزت وغلبه بخشد. همچنین برای دوری آنان از عذابش وسوق آنان به بهشتشثواب بر اطاعت خود وعذاب در معصیتش قرار داد

 

 

بعثت پیامبرصلی الله علیه وآله  ومسیر رسالت

وگواهی میدهم که پدرم حضرت محمد بنده وفرستاده اوست،که خداوند او را قبل از خلقتش اختیار نمود،وقبل از بعثتش او را برگزید،وپیش از انتخابش نام او را معرفی کرد.این انتخاب هنگامی بود که مرد در مخفیگاه غیب پنهان بودند ودر پس پرده های هولناک مستور وبه نهایت عدم مقرون بودند.

علت این اختیار آن است که خداوند به سر انجام کار ها آگاه وبه حوادث روزگار احاطه دارد،وبه زمان وقوع مقدرات عارف می باشد. برای اتمام امر خود او را مبعوث گردانید،وبه قصد اجرای حکم خود او را برانگیخت ،وبرای انفاذ مقدرات حتمی خود او را به پیامبری اختیار نمود.آن حضرت مردم را دید که هر گروهی دارای دین مخصوص به خود است.وبه افروخته خود روی آورده وبتان خود را پرستش می نمایند،وبا آنکه فطرتاً معرفت خدا را دارند ولی منکر او هستند.

آنگاه خداوند به برکت پدرم حضرت محمدصلی الله علیه وآله ظلمت ها را به نورانیت مبدل ساخت، واز قلبها مشکلات را برطرف نمود، واز دیده ها تحیر را زایل کرد،ومطالب مبهم را برای همگان روشن نمود.آن حضرت دعوت الهی خود را با هدف هدایت مردم آغازکرد وآنان را از گمراهی نجات داد، واز لجاجت ها آگاهی بخشید، وآنان را به دینی محکم هدایت نمود، وبه راه مستقیم فرا خواند،

سپس خداوند او را با رأفت ورحمت واختیار به سوی خود خواند تا او را از خستگی این دنیا آسوده گرداند وسنگینی بار نا ملایمات را از او بر دارد، واو را دراحاطه ملائکه ابرار ورضوان پروردگار غفار ومجاورت ملک جبار قرار دهد. درود خدا بر پدرم پیام آور وامین وحی خدا وبرگزیده ومنتخب ومرضی او،درود وسلام ورحمت وبرکات الهی بر آو باد.

 

 

خطاب حضرت به مهاجرین وانصار

آنگاه حضرت زهرا علیها السلام متوجه اهل مجلس شدند،وخطاب به تمام مهاجران وانصار فرمودند:

شما بندگان خدا پرچم وعلم امر ونهی الهی ، ودر بردارنده دین ووحی او وپاسداران خدا بر خود هستید، ورساننده احکام الهی به دیگر  امت هایی که در اطراف شمایند می باشید. در بین شما شخصی است که استحقاق زعامت دارد، واو کسی است که قبلاً در مورد او متعهد شده اید.

قرآن واهل بیت

وما یادگارانی هستیم که خداوند ما را نمیایندگان خود بر شما قرار داده، وبه همراه ما کتاب ناطق الهی وقرآن صادق ونور تابناک وشعاع در خشنده ای است که دلیل های آن روشن واسرار آیاتش ظاهر، وبا دلیل وبرهانی است که ظواهرش متجلی واستماع آن بر مردم همیشگی است(ولال آور نیست) پیروان او بخاطر آن مورد رشک دیگران هستند،وتبعیت او بشر را به رضوان خدا سوق می دهد، وگوش دادن به آن نجات را بدنبال می آورد. در اواست دلیل های نورانی الهی، وپندهای مکرر خداوند، وواجباتی که تبین شده ومحرماتی که از آن منع گردیده، واحکامی که کافی است وادله ای که روشن است وکلماتی که شفا بخش است، وفضائلی که بدان دعوت شده واموری که اجازه در آنجام آن داده شده، ورحمتی که امید آن می رود، وقوانینی که واجب شده است.

حکمت دستورات الهی

پس خداوند ایمان را طهارت شما از شرک قرار داد،ونماز را دوری از کبر،وزکات را صفای روح وزیادی در روزی وروزه را تحکیم اخلاص، وحج را بلندی ورفعت دین، وعدالت را نظام قلبها وقبولی دین ، واطاعت ما را موجب نظم ملت ،وامامت مارا امان از تفرق وجدائی، وجهاد را عزت اسلام،وصبر را کمکی بر استحقاق اجر، وامر بمعروف را باعث مصلحت عمومی، ونهی از منکر را برای تنزیه دین،ونیکی به والدین را حفظ از نارضایتی، وصله رحم را مایه طولانی شدن عمر وکثرت افراد یک دل،وقصاص را حفظ خون ها، و وفای به نذر را روزنه ای برای بخشش گناهان، وکامل نمودن کیل ووزن را برای حفظ اموال از نقص وضرر، ونهی از نوشیدن شراب را دوری از پلیدی، وپرهیزنسبت ناروا به بانوان عفیفه را مانع از لعنت، ودوری از دزدی را سبب جلوگیری از اعمال زشت ونخوردن مال یتیم وبرنداشتن آنرا پناهی از ظلم، ونهی از زنا را حفظ از غضب الهی، وعدالت در احکام را مایه دل گرمی مردم، وظلم ننمودن در حکم را برای ترس از حق ،قرار داده،وبرای اخلاص در قبول ربوبیت خود شرک را حرام نوده است

پس تقوای الهی را در بالاترین درجه پیشه خود بنمائید، در حالی از این دنیا بروید که مسلمان باشید، واز فرامین خدا روی بر نگردانید،ودر آنچه که امر ونهی فرموده او را اطاعت کنید، که خدا فرموده: فقط بندگان آگاه از خدا می ترسند.پس حمد وثنای خدائی را بجا آورید که با عظمت ونورش تمام اهل آسمان وزمین در جستجوی وسیله ای بسوی اویند. وما آن وسیله الهی در خلقش هستیم،وما آل رسول خدائیم، وما مقربان درگاه خدا ، وجایگاه قدس او، وحجت غیبی الهی ووارث انباءاوئیم.

بدانید من فاطمه هستم

سپس فرمود:

ای مردم بدانید من فاطمه ام، وپدرم محمد است،کلام اول وآخر من این است،ودر این مطلب اشتباه نمی کنم وآنچه که انجام می دهم گزاف نیست.پس با گوش های شنوا وقلبهای آگاه سخن مرا گوش کنید

سیر رسالت پیامبر صلی الله علیه وآله

آنگاه فرمود:فرستاده خدا نزد شما آمد که از شما بود وتحمل مشقت شما بر او دشوار بود واو نسبت به هدایت شما بسیار پافشاری داشت ونسبت به مومنین با رحمت ورأفت بود. اگر در حسب ونسب او نظر کنید واو را بشناسید می یابید که در بین تمام زنان ام تنها پدر من است،ودر بین تمام مردان او تنها برادر پسر عموی من (علیعلیه السلام ) است وچه خوب انتصابی است.او رسالت الهی خود را به انجام رسانید وامود باغث عذاب پروردگار را اظهار نمود،واز راه وروش مشرکان روی گردانید.کمر آنان را در راه رسالتش شکست ،وآنان را به اندوه مبتلا کرد،ومردم را با حکمت وپند نیکو به راه خدا دعوت نمود.

بتان را شکست وسرهای گردنکشان را به خاک افکند،تا آنکه اجتماع آنان را از هم پاشید وآنان از صحنه پشت نمودندونور هدایت ظلمت شرک را شکافت وپرده از حق برداشته شد،زعیم دینی گوینده شد،وآتش کفر خاموش گردید، وزبان شیاطین لال شد وپست فطرتان منافق هلاک شدند وگره های کفر وخلاف از هم گشوده شد، وشما به کلمه اخلاص تکلم نمودید با عده ای از پاکان که عفیف بودند.شما بر لبه پرتگاه آتش قرار داشتید که پیامبر الهی شما را نجات داد.شما کسانی بودید که بتان را پرستش می کردید وقمار بازی می کردید.

چنان خوار بودید که جرعه هر نوشنده،وشکار هر طمع کار ، وهمچون آتشگیره ای بر دارنده آن زیاد توقف نمی کند ،بودید،وزیر قدمهای دیگران قرار داشتید،آب آشامیدنی شما آب کدر، وخوراک شما پوست دباغی نشده بود،می ترسیدید که مردم از اطرافتان ناگهان بر شما حمله کنند.

 علیعلیه السلام در تبلیغ رسالت

تا آنکه خداوند تبارک وتعالی به برکت پیامبر حضرت محمدصلی الله عیله آله  شما را نجات داد بعد از همه اینها،وبعد از آنکه او گرفتار پهلوانان کفار وگرگان عرب وگردنکشان اهل کتاب گردید،هرگاه که آتش جنگ را می افروختند آن را خاموش می نمود وهر زمان که قدرت پیروان ضلالت ظاهر می شدیا دشمنان مشرک دهان خود را برای از بین بردن شما باز می کردند برادرش علی را برای نابودی آنان به عمق دهانشان می افکند.او هم تا گوش های آنان را پایمال نمی کرد،وآتش آنان را با شمشیرش خاموش نمی نمود باز نمی گشت.

او(علیعلیه السلام ) کسی بود که در راه خدا سختی ومشکلات را تحمل می کرد واستقامت از خود نشان می داد،ونزدیکترین اشخاص به پیامبر وآقای اولیای خدا بود.در خدا کمر همت بسته بود ودلسوزانه وبا جدیت وبا جذابیت وتلاش پیگیر عمل می کرد،ودر راه خدا سرزنش ملامت کنندگان تأثیری در او نداشت.

واین در حالی بود که شما در زندگی راحت ودر کمال آرامش وامنیت ونشاط بودید،ودر رفاه زندگی خوش می گذراندید.غذای لذیذ می خوردید وآب زلال می نوشیدید وانتظار بلا ها را بر ما داشتید ومنتظر شنیدن اخبار آن بودید!وچون جنگی شدت می گرفت خود را کنار می کشیدید، وهنگام کارزار وجنگ فرار می کردید.

رفتار مردم بعد از رحلت پیامبرصلی الله علیه وآله

هنگامی که خداوند جایگاه انبیاء ومنزلگاه برگزیدگانش را برای او اختیار نمود وآنچه به او وعده داده بود باتمام رساند کینه ودشمنی ناشی از نفاق شما ظاهر گردید،وپوشش دین کهنه شد وجامه اش مندرس واستخوانش ضعیف گردید،وآن قدرت ضعیف از بین رفت.سکوت کننده گمراهان به تکلم در آمد ،وگمنام ذلیلان ظاهر شد،وشخص مورد اهل باطل صدا در آورد،ودر عرصه شما قدرت نمائی کرد.

شیطان از کمینگاه خود سر بر آورد وشما را بسوی خود خواند وشما را دعوت نمود ودید که دعوت او را اجابت می نمائید وآماده فریب خوردن از او هستید،وچون شما را به قیام بر علیه حق خواند قیام وسرعت قبول شما را یافت،وچون شما را بر ضد حق به غضب وخشم در آورد شما را غضبناک دید.پس شتر دیگران را برای خود علامت گذاری نمودید وآن را به آبی که از شما نبود حاضر کردید.تمام این قضایا در حالی بود که فاصله زیادی نشده وزخم هنوز وسیع بود وجراحت هنوز التیام نیافته وپیامبر هنوز دفن نگردیده بود(با نیرگ ودروغ بر مردم جلوه دادید که حضورتان در سقیفه برای فتنه بوده است).به گمان ترس از بروز متنه به سرعت اقدام کردید ولی بدانید که در فتنه سقوط کردید وجهنم کافران را از هر سو در بر می گیرد.

این کار ها از شما بعید بود وچگونه چنین کاری کردید وبه کجا باز می گردید،با اینکه کتاب خدا در بین شماست؟! کتابی که آموزش ظاهر واحکامش نورانی وعلامت هایش واضح ونواهیش تبین شده واوامرش روشن است. به چنین کتاب خدائی پشت نمودید.وای بر شما! آیا می خواهید از او روی گردانید یا به غیر آنچه که در آن است حکم کنید؟ بد جایگزینی برای ظالمان است،وکسی که غیر اسلام را بعنوان دین برگزیند از او قبول نمی شود ودر آخرت از زیانکاران خواهد بود.

سپس درنگ نکردید مگر بمقدار آرام شدن فتنه وجای گرفتن قلاده آن که شروع نمودید در بر افروختن شعله های فتنه وبر انگیختن هیزمهای آن وندای شیطان مکار را اجابتکردید وشروع به خاموش کردن انوار دینی روشن وبی اعتنایی به سنت های پیامبر  برگزیده نمودید. به ظاهر طرفداری از دین می نمائید در حالی که در باطن به نفع خود عمل می کنید ونسبت به اهل بیت وفرزندانش با حیله ونیرنگ رفتار می کنید.

ما در مقابل اذیتهای شما صبر می کنیم مانند صبر کسی که با چاقوهای بزرگ وپهن اعضایش را قطعه قطعه کنند وتیزی نیزه را در بدنش فرو برند!

فدک وارث

وشما معتقدید که ارثی ونصیبی برای ما نیست! آیا در پی حکم جاهلیتهستید؟! وچه حکمی بهتر از حکم الهی برای گروهی است که یقین دارند؟آیا نمی دانید؟!البته که همچون آفتاب تابنده برای شما روشن است که من دختر اویم .از شما مسلمانان بعید است! آیا بزور ارث  پدرم گرفته شود؟

ای پسر ابوقحافه،آیا در کتاب خدا نوشته شده که تو ارث از پدرت ببری ولی من از پدرم ارث نبرم؟ مطلبی تعجب آور ومتحیر کننده آورده اید که از روی جرأت بر قطع رم رسول الله وشکستن پیمان چنین اقدامی کرده اید! آیا از روی عمد کتاب خدا را رها کرده وپشت سر خود افکندید؟آنجا که خداوند تبارک وتعالی می فرماید:«وسلیمان از داود ارث برد»(س نمل 16) وآنچه حکایت نمود از قضیه یحیی وزکریا که می فرماید:«پروردگارا...فرزندی بمن عنایت فرما که از من واز آل یعقوب ارث ببرد»(س مریم 4،5،6) وفرمود:«وخویشان میت بعضی بر بعض دیگر در کتاب خدا در ارث بردن تقدم دارند» انفال 75) وفرمود:«خداوند در رابطه با اولادتان سفارش می نماید که فرزندان پسر دو برابر فرزندان دختر ارث می برند»س نسا 11)  وفرموده«اگر میت چیزی بعد از خود باقی بگذارد برای والدین وخویشان به نیکی وصیت نماید این حقی است که متقین باید آن را انجام دهند»(س بقره 180)

گمان نمودید بهره ای از ارث برای من نیست واز پدرم ارثی بمن نمی رسد وبین من وپدرم نسبتی نیست؟! آیا خداوند شما را به آیه ای اختصاص داده که پدرم را از آن خارج نموده است؟ یا می گوئید ما اهل دو مذهب هستیم که از یکدیگر ارث نبریم؟! آیا من وپدرم هر دو اهل یک مذهب نیستیم؟! یا اینکه شما به عام وخاص قرآن از پدرم وپسر عمویم (علیع ) آگاه ترید؟

اکنون که فدک را نمی دهی این مرکب زین وافسار شده آماده را بردار تا در قبر همراه تو باشد وروز قیامت وبال آن گریبانت را بگیرد. خداوند خوب حکم کننده ای وحضرت محمد صلی الله علیه وآله خوب زعیمی وقیامت خوب وعده گاهی است. بعد از مدت کوتاهی پشیمان می شوید،ودر روز قیامت اهل باطل زیان می کنند،وزمانی پشیمان شوید که برای شما نفعی ندارد،وبرای هر خبری زمان وقوعی است،وبزودی می فهمید عذاب خوار کننده گریبان چه کسی را می گیرد وچه کسی که عذاب دائمی بر او نازل می شود.

خطاب به پیامبرصلی الله علیه وآله

سپس حضرت نظری به مرقد پدر افکند وگریه کرد ودر ضمن ابیاتی از شعر چنین فرمود:

ای پدر !بعد از رحلت تو واقعه های بزرگ وقضایای مشکلی واقع شد،که اگر تو شاهد بودی مصیبت برایمان بزرگ نمی آمد.

ما همچون زمینی که باران فراوان را از دست دهد تورا از دست دادیم، وقوم تو فاسد گردیدند.پس شاهد آنان باش وغائب مباش. وبرای هر اهلی مزیّت وبرتری بر دیگرنزدیکان نزد خدای متعال است. آن هنگام که تو رفتی وخاک بین ما وتو حایل شد مردمانی کینه های خود را بر ما ظاهر نمودند.

اکنون که تو از بین ما رفته ای وتمام زمین غصب شده مردم با چهره گرفته با ما روبرو می شوند وما خوار شده ایم، وبزودی در روز قیامت باعث ظلم خانواده ما می فهمد که به کجا باز می گردد.

تو همچون ماه چهارده شبه ونوری بودی که از تو کسب نور می شد وکتابهای آسمانی از طرف خدای با عزت بر تو نازل می گردید.

وجبرائیل با آوردن آیات الهی با ما انس داشت وبا رفتنت در تمام خیرهه را بستی شهر من با آن وسعتش بر من تنگ شده ودو سبط تو خوار گشتند که در این برای من بلایی است.

ای کاش قبل از رفتن تو مرگ با ما ربربرو می شد هنگامی که تو از پیش ما رفتی وتلی از خاک مانع از تو شد.ما مبتلا به مصیبت از دست رفتن عزیزی شدیم که هیچ محزونی از مردم چه عرب وچه عجم به به رفتن چنین عزیزیمبتلا نشدهخ است.

پس هر اندازه که در این دنیا زندگی کنیم وتا زمانی که چشمهایمان باقی است برای تو با اشکی ریزان گریه می کنیم.

خطاب به انصار

سپس حضرت نگاهی به جانب انصار نمود وفرمود:

ای یادگاران زمان پیامبر،وای یاوران دین وپناه دهندگان اسلام! این چه سستی است در یاری من وچه ضعفی است در کمک به من وچه کوتاهی است در باره حق من وچه خوابی است که در مورد ظلم بمن شما را فرا گرفته؟!آیا پیامبرصلی الله علیه وآله پدرم نمی فرمود: «حرمت هر کسی را نسبت به فرزندانش باید نگاه داشت»؟ چه زود کار خود را کردید،وعجب زود به کاری که زمانش نرسیده بود اقدام نمودید!

وشما قدرت کمک به آنچه من طلب می کنم وقوت بر گرفتن آنچه در پی آن هستم ومی خواهم دارید.آیا به راحتی می گو.ید«محمد رسول خدا از دنیا رفت» بجان خودم قسم این واقعه ای مهم است که شکافی عظیم وگسیختگی گسترده ای همراه داشت والتیام دهنده آن مفقود بود.با غیب پیامبر زمین تاریک گردید، وبرگزیدگان الهی محزون گشته اند ، ودر مصیبت او آفتاب وماه گرفته وستارگان پراکنده شدند. با رحلت اوامید ها به یأس مبدل شد،وحریم آن حضرت از بین رفت،وحرمت او مورد اهانت قرار گرفت.

بخدا قسم رحلت پیامبرصلی الله علیه وآله بلیه بسیار بزرگ ومصیبت عظیم است که مصیبتی مثل آن وحادثه ناگواری همچون آن در دنیا نخواهد بود وبه این مصیبت عظمی کتاب خدا در خانه هایتان ودر هر صبح وشام آگاهی داده وبه آن در گوشهایتان با ندا وفریاد وخواندن وفهماندن خبر داده است.وهمچنین خبر داده از آنچه که به انبیای الهی وفرستادگان خداوند در گذشته رسیده که حکم نهایی وقضا وقدر حتمی است(آنجا که فرموده :)

«ونیست محمد مگر فرستاده خدا که قبل از او پیامبران آمده اند.آیا اگر بمیرد یا کشته شود به جاهلیت خود برمی گردید ومرتدمی شوید؟ کسی که مرتد شود به خداوند ضرری نمی رساند وخداوند شکر گذاران را پاداش می دهد»

ظلم به فاطمه(س) در انظار مردم

از شما بعید است ای پسران قَیلَه! آیا در ارث پدرم به من ظلم شود در حالی که شما حال مرا می بینید وصدای مر امی شنوید واجتماعتان منسجم است وندای نصرت طلبی من به شما می رسد،وآگاهی بر مظلومیت من همگی شما را فرا گرفته است؟!

این در حالی است که شما هم تداراکات وافراد وهم خانه وسرپوش وهم وسیله وقدرت واسلحه ووسیله دفاع دارید.فراخوانی من به شما می رسد ولی پاسخ نمی دهید!وفریاد من به شما می رسد ولی به دادخواهی نمی آئید.

شما متصفید به این که بردشمن بدون سپر وزره حمله می کنید وبه خیر وصلاح شناخته شده اید.وشما کسانی هستید که بعنوان برگزیده خدا ومنتخب او برای ما اهل بیت انتخاب شده اید.وهمان کسانی هستید که با اعراب به میارزه برخاستید وخود را وارد امور سخت کردید ومحتمل سختی وزحمت شدید وبا امتها به جنگ برخاستید وپهلوانان را بدون سستی دور نمودید.

ما وشما چنان بودیم که شما را امر می کردیم وشما اطاعت می کردید،تا بوسیله ما برای شما آسیاب اسلام به گردش در آمد، وبرکات روزگار به جریان افتاد،وتکبر شزک به ذلت کشیده شد،ودعوت به فتنه وآشوب آرام گرفت ،ودین در اجتماع شکل گرفت.

باامامان کفر بجنگید

بعذ از این سوابق،حال بعد از روشن شدن حق به کجا می روید،وبعد از آنکه بیان شده بود،وبعد از اعلن حق کجا آن را پنهان کردید،وچرا بعد از این اقدامات به گذشته خود رجوع نمودید وبعد از ایمان مشرک شدید، وبعد از شجاعت ترسیدید از گروهی که بعد از پیمان بستنتان سوگند های خود را شکستید ودر دین شما طعنه وارد نمودند.

با امامان کفر جنگ کنید که آنان پایبند به سوگند هایشان نمی باشند،تا شاید از کار های خود برگردند. آیا با گروهی که سوگند های خود را نادیده گرفتند وقصد بیرون نمودن رسول الهی را دارند کار زار نمی نمائید،وحال آنکه آنان ابتداءبه جنگ نمودند؟آیا از آنان هراس دارید؟خداوند سزاوار تر است که از او بترسید اگر مومن هستید.

خواری حق بدست مردم

آگاه باشید ! بخدا قسم شما را می بینم که به زندگی راحت میل پیدا نموده اید ،وکسی که سزاوار منصب حل وفصل امور است ازجایگاهش دور نمودید،وبه راحتی تن در داده اید،واز جای وسیع به جای تنگ پناه آوردید،واز دین برگشتید وآنچه را که حفظ می کردید دور افکندید،وچیزی را که به آسانی خورده بودید بر گرداندید.

اگر شما ونمام کسانی که در زمین هستید کافر شوند خداوند از همه آنها بی نیاز است وخداوند سپاس شده است.آیا خبر کسانی که قبل از شماازقوم نوح وعاد وثمود واقوامی که بعد از اینان آمد ند به شما نرسیده ؟قضایای آنان را جز خدا نمی داند که رسولان الهی با بینات به سوی آن اقوام آمدند،ولی آنان دستهای خود را در دهان خود گذارده وگفتند ما به آنچه که شما فرستاده شده اید کافریم،وما در آنچه که ما را بسویش می خوانید در شک وتردید هستیم.

عار وعذاب بر کسی که دختر پیامبر(ص) را خوار کند

من گفتم آنچه گفتم در حالی که می دانم یاری نکردن وجودتان را فرا گرفته وبی وفائی همچون لباسی بر قلب های شما پوشیده شده است.ولی این سخنان بخاطر رسیدن جان بلبم بود،وآه هائی بود که برای خاموش نمودن آتش غضبم کشیدم،وسستی تکیه گاهم بود واظهار غصه سینه ام است که دیگر نتوانستم آنرا مخفی کنم وبرای اتمام حجت بود.

پس شتر خلافت را بگیرید وبا طناب رَحل«1» آن را محکم به شکم آن ببندید،در حالی که کمر آن شتر مجروح شده واستخوان هایش شکسته وپاهایش ضعیف شده وکف پاهایش نازک گردیده وعیب آن همیشه باقی است. به غضب خدای جبار وننگ ابدی علامت گذاری شده،وپیوسته به آتش الهی روشن است.آتشی که بر قلب ها اثر می گذارد ودر عمود های کشیده برآن ملازم شده است.آنچه انجام می دهید نزد خداوند محفوظ است وبزودی کسانی که ستم کردند می فهمند به کجا می روند.

من دختر پیامبر هستم

من دختر کسی هستم که شما را از عذاب شدیدی که در پیش دارید ترسانید.پس همگی در باره من حیله بکار بندید وبه تاخیر نیندازید .شما کار خود را بکنید که ما هم در کار خود هستیم ومنتظر باشید که ما هم منتظریم،وبزودی کفار خواهند دانست که عاقبت کار به نفع کیست.وبگو عمل کنید که بزودی خدا ورسول ومومنین عمل شما را می بینند ونامه اعمال هر انسانی را بر گردن او آویخته ایم.بنابر این هر کس به اندازه ذره ای عمل خیر انجام دهد نتیجه اش را می بیند وهر کس ذره ای عمل شر انجام دهد نتیجه اش را خواهد دید.گویا کار چنین مقدر شده است.

 

 

 

 

 




مطالب مرتبط با این پست :

می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








به وبلاگ من خوش آمدید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان جاذبه و آدرس webattraction.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com